سفارش تبلیغ
صبا ویژن



بیشترما می دانیم که در منظومه ی شمسی هشت«8» سیاره به نام های عطارد،زهره،زمین،زمین،مریح،مشتری،زحل،اورانوس،نپتون وجود دارد.در سال های اخیر پلوتو نیز سیاره ای به حساب می آمدپلوتو یک جرم کوچک است و همه چیز روی آن سخ زده است.خورشید از روی آن مانند ستاره ای کوچک می ماند.این ساره حدود 5900 میلیون کیلومتر از خورشید فاصله دارد و هر 248 سال یکبار به دور خورشید می گردد و نیز مانند زمین یک قمر دارد.این سیاره حتی از قمر زمین هم کوچک تر است.اما با این وضعیت این جرم یک ساره به حساب می آمد.پس از ممدتی در فاصله ای دورتر جرمی که از خورشید 900 واحد نجومی(هر واحد نجومی 150 میلیون کیلومتر است) داشت و داردی مداری فجیت بود و هر 105000 سال به دور خورشید می گشت ،کشف د.اینن جرم را سدنا نام نهادند.با این کشف مهم دانشماندان پی بردند که در کمربند«کویی پر» 200 جرم  وجود دارد که مانند سدنا هستند.حساب کنید اگر تعدادسیارات 200 تا می شد چه مشد؟! پیش از آن کمیته تعیین ماهیت سیارات گفته بود که سیاره جسمی است که به دور خورید می گردد و آنقدر جر مدارد که بر اثر نیروی گرانش خودش سکل کروی داشته باشد.بدین ترتیب نه تنها پلوتو و سدنا بلکه 200 جرم دیگر نیز جزأ سیارات محسوب می شدند.این شد که داشمندان بار دیگر جمع شدند تا چاره ای بیندیشند.بیشرتر آنها با این تفریف مخالف بودند و پس از بحث و مشورت تصمیم گرتفند تعریف سیاره را به چنین تعریفی تغییر دهند:«سیاره جسمی است آسمانی که در مداری به دور خورشید بگردد،به قدری جرم داشته باشد که به تعادل هیدوراستاتیکی برسد یعنی گرد باشد و منطقه اطراف مدارش را پاک کرده باشد.»با این تفریف تعداد سیارات به 8 عدد می رسید و پلوتو نیز حذف می شد.با این حساب پلوتو یک جرم آسمانی بیش نبود ولی پس از تحقیقات دانشمندان به این نتیجه رسیدند که برای ای 200 جرم نیز چاره ای بیندیشند.این شده که پلوتو ،سدنا و .0.. جز سیارات کوتوله محمسوب شدند سیارات کوتوله اجسامی آسمانی اند که در به مداری به دور خورشید بگردند،بقدری جرم داشته باشند تا به تعادل هیدرواستاتیکی برسند،منطقه اطراف مدارشان را پاک نکرده بشادند و قمر نیز نباشند.پس پلو که یک سیاره محسو می شد از لیست سیارات حذف و به لیست سیارات کوتوله افزوده شد و بیش تر دانشمندان نیز این را پذیرفتند که البته بعضی از مردم با این نظر مخالشف بودند.حالا بعد از آن ماجرا این تعیر را در کتاب های درسی نز مشاهده می کنیم.

بیچاره پلوتو...


 

حاشیه
نویسنده : واحد نشریه » ساعت 4:9 عصر روز 90/3/20

 
 



مردد بود، نمی دونست برای چی باید این کتاب رو تهیه کند.

بهش گفتم: اگر مقلد ایشون هستی باید رساله اش را داشته باشی. گفت: بابا اینا همه شون با هم اختلاف دارن!

گفتم: خب که چی؟!

گفت: بابا هر کدومشون یه چیزی می گن! آدم نمی دونه...

گفتم: قرار نیست به حرف همشون عمل کنی، تازه، مگه علمی هست که علماش، همه دربس یه جورنظر بِدن؟

او قانع شد و ... ولی شاید کسی با خودش بگوید: مگر دین خدا و حرف خدا یکی نیست؟

اگر یکی هست، پس این همه اختلاف نظر برای چیست؟

در پاسخ، به موارد مختلفی می توان اشاره کرد، ازجمله اینکه:

فقه هم علمی است مانند تمامی علوم. همین طور که در تمامی علوم، دانشمندان اختلاف دارند، در این علم هم صاحب نظران، نظرات مختلفی دارند.

فقه علم بسیار گسترده و پیچیده ای است، مثلاً شبیه علم فیزیک نیست که فقط از یک سری قوانین ثابت بحث کند بلکه علاوه بر قواعد ثابت، دارای یک سری قواعد متغیر نیز هست که با تغییرات زمان و مکان تغییر می کند و همین زمز انعطاف و در عین حال استواری و به روز بودن این دین شده است.

این علم دارای موضوعات زیادی است، از عبادات و معاملات گرفته، تا سیاست و اقتصاد و مسائل پزشکی با آن پیچیدگی هایش، مانند تنظیم روابط حکومت اسلامی در سطح بین الملل، داد وستد با کفار، تغییر جنسیت، مالکیت فکری، موسیقی و ...

همچنین مسائل جدیدی پیش آمده که زمان اهل بیت (ع) مطرح نبوده است مانند شبیه سازی، پیوند اعضا و ....

درست است که دین یکی است ولی حتی اگر فرض کنیم درباره ی همه ی مسائل، اهل بیت سخنی گفته باشند، 3 مشکل بزرگ این میراث را تهدید کرده است:

الف) جلوگیری برخی خلفای ظالم از نقل حدیث اهل بیت(ع)

ب) جعل حدیث توسط بنی امیه و بنی عباس

ج) سوختن کتاب های حدیثی توسط چنگیز و صلاح الدین ایوبی. که نقل است صلاح الدین ایوبی در جبل عامل، هفت روز حمام ها را با آتش زدن کتاب های شیعه گرم نگاه می داشته است.

با این اوصاف اختلاف نظر چیز عجیبی به نظر نمی رسد.

ضمن اینکه فقه شیعه در میان فقهای اسلام معروف به فقه پویا است کما اینکه فقهای اهل سنت به این مسئله معترف اند  و این سببی ندارد جز آزاد اندیشی فقهای شیعه در طول تاریخ.

و از همه مهم تر کلام نورانی امام صادق(ع) است که می فرماید:

«هر کس از شما حدیث ما را نقل کند و احکام و حلال و حرام ما را بشناسد، مردم، باید به حکم او رضایت دهند، که همانا من او را به شما حاکم قرار داده ام. پس زمانی که به حکم ما حکم کند و از او قبول نشود، حکم خدا سبک شمرده شده است و ما را رد کرده است. وکسی که مار ار رد کند، خدا را رد کرده است، و این در حد شرک به خداوند است.

(وسائل الشیعه ج18 ص98)

 


 

احکام
نویسنده : واحد نشریه » ساعت 4:7 عصر روز 90/3/20

 
 



12 بهمن 57 است و قطعه ی 17 بهشت زهرا(س)

در طرفی، مردم با شور و شعف در محوطه و خیابان های اطراف جمع شده اند و منتظر صحبت های حضرت روح الله....

و در این طرف مردی با محاسن سفید که خاک تبعید برصورت نورانی اش نشسته، با دلی آرام و قلبی مطمئن به یاری خداوند متعال فریاد می زند، "من دولت تعیین می کنم، من تو دهن این دولت می زنم، من دولت تعیین می کنم من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم... . "

 

و حال خود را در سال 90 می بینی و در خیابان های مصر و بحرین و لیبی فریادی می شنوی که تورا به ایام سال 57 می برد:

الشعب یرید اسقاط النظام نمی دانیم به جه عبارتی توصیف کنم این درایت و دور اندیشی امام خامنه ای را که در خرداد ماه سال 69 فرمودند:

امروز یک عصر و یک دوران جدید به وجود آمده است، دوران جدید را با ید دوران امام خمینی نامید(13/3/69)

 

و سال 78 را به سال امام خمینی (ره) نام گذاری کردند.

  ادامه مطلب...

 


نویسنده : واحد نشریه » ساعت 4:2 عصر روز 90/3/20

 
 



از اینکه اخراجی ها پرمخاطب ترین و پرفروش ترین فیلم سینمای ایران است، نمی توان گذشت و اینکه یک فیلم، با ژانر دفاع مقدس و با کارگردانی بسیجی و جبهه رفته، به این امر دست پیدا کرده برای ما افتخاری است.

نقدی که ما به این فیلم داریم، از نگاه خودمان و فرهنگ بسیجی است و کاری به اشکالات فنی و موضع گیری هایی که علیه این فیلم شد نداریم.

اگرچه از اینکه لج جلبک های سبز را گرفت و آنان از این فیلم بسیار رنجیده شدند و آن را تحریم کردند و حتی فیلم اخراجی ها3 را برای دانلود به صورت رایگان در سایت ها گذاشتند، بسیار خرسند شدیم اما این فیلم جای انتقاد هم نیز داشت.

با تمام این حرف ها این فیلم به خوبی حق را از باطل نشان داد واز این بابت باید به فیلم دست مریزاد گفت و به ده نمکی می گوییم: "دمِت گرم."


 

خواندنی ها
نویسنده : واحد نشریه » ساعت 8:22 صبح روز 90/3/13

 
 



چند وقت پیش بود که یکی از بچه های پایگاه زنگ زد و گفت: "سینما فیلم جنگی آورده،میای بریم ببینیم." من هم خیلی وقت بود سینما نرفته بودم گفتم حالا که بعد بوقی توی این مملکت یه فیلم جنگی ساخته شده، این فرصت رو از دست نمی دم.

قرار راس ساعت 15:30 بود که همه ی بچه ها جمع شده بودند و سوار ماشین به سمت سینما رفتیم. تا رسیدیم، سر در سینما زده بود اخراجی ها 3. با خودم گفتم: "ما که (نسبتاً) خیری از یک و دوش ندیدیم، خدا سومی رو به خیر کنه."

فیلم شروع شد:

سوژه ی اصلی فیم بحث انتخابات بود و بیننده با توجه به سابقه ی ذهنی که از انتخابات ریاست جمهوری گذشته داشت، متوجه می شد که شباهت های زیادی بین دباغ (رضا رویگری)، حاج صالح گرینوف (محمد رضا شریفی نیا) و سید مجتبی (سیدجواد هاشمی) با نامزدهای انتخابات 88 وجود دارد.از این رو با صحنه های این فیلم ارتباط برقرار می کند. کارگردان سعی کرده بود با بیان و زبان طنز پیام هایش را بگوید و موضع حق را از باطل نمایان سازد. اما اینکه چقدر در این کار موفق بوده، جای بحث است؟! اگر بخواهیم شوخی های این فیلم کاملاً طنز را مورد بررسی قرار دهیم،  باید گفت در بسیاری از مواقع فیلم، شوخی ها سطحی و دم دستی بوده وهیچ حرفی از جنگ و شهدا برای گفتن ندارد. حتی گاهی اوقات شوخی های فیلم، مغایز با شرع و عرف می شود و حتی تا جایی پیش می رود که آنقدر فیلم دچار خلأ طنز می شود که حتی برای خنداندن تماشاگر، روضه ی ابا عبدالله را هم به مسخره می گیرد و با سبک روضه خوانی هم شوخی می کند (که این کار را قبلاً در سریال دارا و ندار هم انجام داده بود) آیا نه اینکه ما این همه خون دادیم تا روضه ی ابا عبدالله پابرجا بماند، حالا چه معنی دارد که ما از روضه ی ابا عبدالله مایه بگذاریم تا آن خون ها را زنده کنیم؟

دراین فیلم از آهنگ های (رپ اون ور آبی) تند زیاد استفاده شده بود و زنان حجاب و پوشش مناسبی نداشتن. شاید گفته شود: « که خوب واقعیت هم همین است. وضع تهران بهتر از این هم نیست (متأسفانه) . نکند توقع دارید توی فیلم همه چادر سر کنند؟! فیلم باید با واقعیت های جامعه تطابق داشته باشد!...

اما این مسلم است که هر واقعیت دردناکی را نمی توان نمایش داد، یا به هر نحوی نمایش داد؛ زیرا شاید گاهی اوقات مصداق اشاعه ی فحشاء باشد.اما اینکه چطور نمایش داده شود که نه مصداق فحشاء باشد و هم در عین حال با جامعه ی کنونی تطبیق داشته باشد به نظر می رسد طیف مخاطبان یک فیلم مربوط به دفاع مقدس متفاوت است از طیف مخاطبان فیلم های عشق و عاشقی. 

انگار تمام عومل این فیلم از تمام راهکارهای ممکن اعمم از آهنگ های تند، استفاده از بازیگران ویترینی و حتی  استفاده از نقل  فیلم های کنونی طنز ایران چون احمد پور مخبر و حلیمه سعیدی را به کار گرفتن تا فقط و فقط یک فیلم صرفاً بفورش بسازند.

جالب اینجاست که در طول این فیلم اتفاقات زیادی افتاد که هیچ ربطی به شهدا نداشت ودر پایان با یک شعر درباره ی مثلاً شهدا و نشان دادن چند عکس از شهیدان، این فیلم را به زور به جنگ و شهدا چسباند.

فیلم تمام شد:

از سینما بیرون آمدیم همه ی بچه ها درباره ی فیلم صحبت می کردند. هرکس چیزی می گفت: "فیلمِ خنده داری بود.  دیدی اون آهنگ چقدر شبیه فلان خواننده بود! چقدر زنها بدحجاب بودند! من که اصلا خوشم نیومد!

ویک سوال مهم تر: «ببخشید، این فیلم چه ربطی به شهدا داشت؟!»

با گذشت زمان اخراجی های یک، دو و سه به ترتیب هر کدام کم تر از دیگری رنگ و بوی جنگ و شهدا را گرفت و تا به جایی پیش رفت که به نظر من به جای تبلیغ جنگ و شهادت، عکس آن را پیش گرفت و باید نامیدش افراطی ها نه اخراجی ها!

ما داریم در سینمای جنگ به کجا می رویم؟ تکلیف ما با خودمان هم روشن نیست. ما یک زمان می آییم فیلم جبهه می سازیم و شهدا را مانند ملائک پاک و بی گناه معرفی می کنیم و به یکباره می آییم آنها را به شکل لات چاله میدونی در می آوریم و به این فکر نمی کنیم که مخاطب دچار چه دوگانگی ای می شود.

متاسفانه طی دو سه سالِ موج فیلمهای طنز (آن هم به تعداد بالا) سینمای ایران را فراگرفته و همه به فکر کسب درآمد هستند. البته ما خوشحالیم که پرفروش ترین فیلم تارخ سینمای ایران، یک فیلم جنگی است اما متاسفیم از این که از جبهه ها فقط طنزش را رواج داده اند!


 

خواندنی ها
نویسنده : واحد نشریه » ساعت 8:20 صبح روز 90/3/13

 
 


   1   2      >