سفارش تبلیغ
صبا ویژن




مناجاتی از زینت عبادت پیشه­گان، امام سجاد (ع) در سحرهای ماه مبارک رمضان:


*اللَّهُمَّ إِنِّی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ تَهَیَّأْتُ وَ تَعَبَّأْتُ وَ قُمْتُ لِلصَّلاَةِ بَیْنَ یَدَیْکَ‏ وَ نَاجَیْتُکَ،

اى خدا، من هر بار خویش را مهیا و آماده­ی طاعتت ساختم و در پیشگاه تو به نماز ایستادم،

*أَلْقَیْتَ عَلَیَّ نُعَاساً إِذَا أَنَا صَلَّیْتُ، وَ سَلَبْتَنِی مُنَاجَاتَکَ إِذَا أَنَا نَاجَیْتُ.‏..

آن هنگام مرا به خواب انداختى ‏و حال راز و نیاز را هنگام مناجات از من گرفتى.

*أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُسْتَخِفّاً بِحَقِّکَ فَأَقْصَیْتَنِی‏...

یا شاید دیده­اى من حق بندگیت را خفیف شمردم، بدین جهت مرا از درت دور کرده­اى،

*أَوْ لَعَلَّکَ وَجَدْتَنِی فِی مَقَامِ الْکَاذِبِینَ فَرَفَضْتَنِی‏،

یا آنکه مرا در مقام دروغ­گویان یافته­اى، لذا مرا از نظر عنایتت دور افکنده­اى،

*أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی غَیْرَ شَاکِرٍ لِنَعْمَائِکَ فَحَرَمْتَنِی،

یا شاید دیده­اى که من شکر گزارى از نعمت­هایت نمى‏کنم، پس مرا محروم ساخته­اى،

*أَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنِی مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِی،‏

یا شاید مرا در مجالس اهل علم نیافته­اى، پس به خوارى و خذلانم انداخته­اى،

*أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی فِی الْغَافِلِینَ، فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنِی،‏

یا شاید مرا در میان اهل غفلت یافته­اى، بدین جرم از رحمتت نومیدم کرده­اى،

*أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی آلِفَ مَجَالِسِ الْبَطَّالِینَ فَبَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنِی،

یا شاید دیده­اى در مجالس اهل باطل الفت گرفته‏ام، و مرا میان آنها واگذاشته­اى،

*أَوْ لَعَلَّکَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِی فَبَاعَدْتَنِی،...

یا شاید دوست نداشته­اى دعایم را بشنوى، لذا از درگاهت دورم کرده­اى،

*أَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیَائِی مِنْکَ جَازَیْتَنِی‏،

یا شاید به بى‏شرم و حیایى با حضرتت مجازاتم نموده­اى،

*فَإِنْ عَفَوْتَ یَا رَبِّ، فَطَالَمَا عَفَوْتَ عَنِ الْمُذْنِبِینَ قَبْلِی، لِأَنَّ کَرَمَکَ أَیْ رَبِّ یَجِلُّ عَنْ مُکَافَاةِ الْمُقَصِّرِینَ.‏

به هر حال اى خدا، اگر عفو کنى شایسته است، زیرا که پیش از من بسیاری از گنهکاران را عفو کرده‏اى، چرا که لطف و کرمت اى خدا، برتر و بالاتر از آن است که بندگان مقصر را به کیفر رسانى.


 

مناجات
نویسنده : واحد نشریه » ساعت 7:43 صبح روز 90/6/5

 
 



این که اصلا این کار غیبت جایز است ولو به قصداصلاح این را نمی­شود به طور مطلق یک چنین چیزی را پابند شد، که ما بگوئیم ما چون میخواهیم در امر جامعه اصلاح کنیم، پس زیدی را، عمروی را یا یک جریانی را به طور مطلق مورد تهاجم قرار بدهیم، غیبت کنیم.

استثناء

نمیشو این را گفت که اگر طرف قصد اصلاح دارد، پس بنا بر این جایز است برای او،نه،موارد استثناء همان مواردی است که در کتاب فقهی ذکرشده است.

ملاک غیبت

به مصرف توهم این که حالا این کار مصلحت دارد، دستشان را، یا قلمشان را، یا وبلاگشان را آزاد نکنند که هر چه به دهنشان آمد،آن را بگویند،وسائل مدرن امروز همه مشمول همین حکم است. یعنی خواندنوبلاگ هم خواندن کاغذ است، کتاب است،نامه است مثل شنیدن حرف است. استماع غیبت شامل همه­ی این ها میشود، یعنی ملاک استماع در اینها وجود دارد مسلما. شنیدن به گوش خصوصیتی ندارد، خواندن تو نامه هم عین همان است.

نقد آری،نه غیبت

این قدر حرفهای آشکار وجود دارد که انسان اگر ذکر آنها را بکند،اصلا هم غیبت نیست، ومیتواند و میتواند انسان نقد بکند.چه لزومی دارد که انسان­ به این آمدمها تهمت بزند. چه لزومی دارد که غیبت اینها را بکند. حرف آشکار اینقدر دارند،همان حرف های آشکار را بیان بکنند،تببین بکنند،تو ضیح بدهند مطلب روشن خواهد­ شد، هیچ نیازی به غیبت کردن نیست که آدم بگوید ما برای اصلاح شدن غیبت میکنیم.


 

پای منبر
نویسنده : واحد نشریه » ساعت 7:36 صبح روز 90/6/5

 
 



 

شب قدر بود. رفته بودم حرم، نه برای این که دعایی بخونم، رفته بودم چون دوستانم بهم گفتند بیا بریم ...

ساعت نزدیکای یک بامداد بود. مردم همه دعا می­خواندن  گریه  می­کردن، بعضی ها سر به سجده گذاشته بودن یه چیزایی می گفتن بعضی ها هم ...

یه لحظه خنده ام گرفت گفتم: « اینا دیگه کین، دارن با کی حرف می زنن، برای چی، حالا کی آدم می­میره. تازه الآن که من جوونم باید جوونیمو بکنم...»

همینطور که داشتم حرف می­زدم با خودم که کمکم چشم هایم بسته شد، وقتی چشم هامو باز کردم دیدم مراسم تموم شده . دوستام پیشم نبودن، انگار اونا زود تر خسته شدند و رفتن. آرام بلند شدم و داشتم از حرم بیرون می­رفتم، عجیب بود هیچ حواسش به کس دیگری نبود. هر کس هم یه پلاستیک دستش اومد فکر کنم اون موقع که خواب بودم به مردم هدیه دادن.

ادامه مطلب...

 

خواندنی ها
نویسنده : واحد نشریه » ساعت 4:22 عصر روز 90/6/1