بسم رب الشهدا
خیلیا فکر می کنن همه ی کسانی که در بسیج فعالیت می کنند، فقط برای کسری خدمته دروغ چرا، من خودم هم بار اولی که اومدم پایگاه ثبت نام کردم به خاطر سربازی بود اما وقتی وارد سیستم و نظام بسیج شدم دیدم اون چیزی که من از بسیج توی ذهنم ساخته بودم (یعنی یه پایگاه کوچک با چند تا آدم که توش نشستن و فوق فوقش یه میز تنیس و فوتبال دستی و...) خیلی محدود بوده. البته خیلی های دیگه هم همین طور فکر می کنند. که بسیج وقت تلف کردنه!
چرا این فکر توی ذهن ما ایجاد شده؟ ریشه ی اون از کجاست؟ آیا به خاطر کم کاری پایگاه هاست که فقط به یک سری دستور کار بسنده کردن و یا ارگان ها ی بالاتر هم مسئول هستند؟ این که کمی و کاستی همه جا وجود داره، شکی نیست ولی آیا بسیج که معمار کبیر انقلاب امام روح الله (ره) مد نظرش بود همینه؟ بسنده کردن به ابلاقیات؟ بسیج کلمه معمولی نیست و بسیجی صرفاً به کسی نمی گن که لباس پلنگی می پوشه. بسیجی یک تفکر و یک طرز فکر مثل انتریالیسم، بیسیالیسم و... اصلاً بگذار اسمش رو بگذاریم بسیجیسم. (البته بسیج کجا و این اراجیف کجا) یکی از دوستای من حرف خیلی نابی می زد. ما ها قبل از این که وارد بسیج بشیم هیچ وقت یک زندگی با آرمان رو تجربه نکرده بودیم. زندگی که ...... همه چیز رو مشخص می کنه بصورت ناخودآگاه و نه از روی اجبار. از مسائل روز مره بگیر مثل طرز لباس پوشیدن، مو، حرف زدن و حتی راه رفتن و البته مسائل بزرگتر مثل درس خوندن، موضع گیری های سیاسی، طرز فکر، ارتباط با خدا و خیلی چیز های دیگه. یادمه حاج آقای طیبیان یکی از سخنرانای هیئت مون همیشه حرفی که می زنه می گه: ما وقت نداریم! ما توی همه چیز باید اول باشیم. توی درس خوندن توی کار فرهنگی توی کار های علمی ما باید همیشه بسیجی وار کار کنیم.
به نظرم یکی از زیباترین کلمه های دنیا بسیجی وارِ. بسیجی وار یعنی یک جوان در عین بی تجربگی و تازه کاری باید همه فن حریف باشد در همه ی زمینه ها. البته به قول رهبر عزیزمون: بسیجی یعنی علی (ع) که تمامش وقف اسلام بود.
پس اگه والدین بچه ها می خوان بدونند که توی پایگاه ها به بچه هاشون چی یاد می دن جوابش اینه. توی بچه ها پایگاه ها بچه ها یاد می گیرن که با آرمان زندگی کنند. یاد می گیرن مسئولیت پذیر شن. یاد می گیرن که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنن. بچه ها اهمیت کار فرهنگی توی پایگاه را درک می کنن. بچه ها یاد می گیرن چطور مثل شهدا توی مسائل دینی و سیاسی و همه چیزشون شاگرد اول بشن. بله بسیج مدرسه ی عش است. اهمیتش کمتر از مدرسه و دانشگاه نیست. شما کدوم ارگان را سراغ دارید که این همه مسائل رو به بچه های مردم یاد بده.
یادمه یک نفر به ما می گفت شما ادای شهدا رو در می یارید فقط بلدید یک چفیه گردنتون بندازید و شلوار پلنگی پاتون کنید و همش شعارای اونا رو بدید.
بله، ما ادای اونا رو در میاریم و سعی می کنیم مثل اونا باشیم، افتخار می کنیم و آنقدر شعار می دهیم تا شعور بشه.
خلاصه کنم هیچ وقت نباید با دیدی محدود به ارگان عظیمی مثل بسییج نگاه کرد. آدم می تونه هر جای دنیا مشغول هر کاری باشه اما بسیجی بمونه و به نظر من بزرگترین و بهترین مدرسه ی انسان ساز دنیا بسیج است و لاغیر ...
نویسنده : واحد نشریه » ساعت 12:12 عصر
روز 90/11/3