این که اصلا این کار غیبت جایز است ولو به قصداصلاح این را نمیشود به طور مطلق یک چنین چیزی را پابند شد، که ما بگوئیم ما چون میخواهیم در امر جامعه اصلاح کنیم، پس زیدی را، عمروی را یا یک جریانی را به طور مطلق مورد تهاجم قرار بدهیم، غیبت کنیم.
استثناء
نمیشو این را گفت که اگر طرف قصد اصلاح دارد، پس بنا بر این جایز است برای او،نه،موارد استثناء همان مواردی است که در کتاب فقهی ذکرشده است.
ملاک غیبت
به مصرف توهم این که حالا این کار مصلحت دارد، دستشان را، یا قلمشان را، یا وبلاگشان را آزاد نکنند که هر چه به دهنشان آمد،آن را بگویند،وسائل مدرن امروز همه مشمول همین حکم است. یعنی خواندنوبلاگ هم خواندن کاغذ است، کتاب است،نامه است مثل شنیدن حرف است. استماع غیبت شامل همهی این ها میشود، یعنی ملاک استماع در اینها وجود دارد مسلما. شنیدن به گوش خصوصیتی ندارد، خواندن تو نامه هم عین همان است.
نقد آری،نه غیبت
این قدر حرفهای آشکار وجود دارد که انسان اگر ذکر آنها را بکند،اصلا هم غیبت نیست، ومیتواند و میتواند انسان نقد بکند.چه لزومی دارد که انسان به این آمدمها تهمت بزند. چه لزومی دارد که غیبت اینها را بکند. حرف آشکار اینقدر دارند،همان حرف های آشکار را بیان بکنند،تببین بکنند،تو ضیح بدهند مطلب روشن خواهد شد، هیچ نیازی به غیبت کردن نیست که آدم بگوید ما برای اصلاح شدن غیبت میکنیم.
پای منبر
نویسنده : واحد نشریه » ساعت 7:36 صبح
روز 90/6/5